رماس

لغت نامه دهخدا

رماس. [ رَ ] ( اِ ) مصطکی و آن را رماست هم گویند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). مصطکی. علک الروم. طبیعت در دوم گرم و خشک ، مقوی معده و جگر و هاضمه و اشتها، محرک آروغ و رافع پیچش ، مصلح گردکان و کتیرا، بدل بوزن آن کندر و یا یک و نیم وزن علک البطم. و در تقویت معده و جگر او خز ( کذا ) شربت یک مثقال. ( الفاظ الادویه ).

فرهنگ فارسی

مصطکی و آنرا رماست هم گویند

فرهنگ معین

(رَ ) (اِ. ) مصطکی ، صمغی سفید رنگ و نرم و خوشبو، شیرین و چسبنده که از درختی در شام به دست می آید.

فرهنگ عمید

= کندر

پیشنهاد کاربران

بپرس