رماحه
لغت نامه دهخدا
رماحة. [ رَم ْ ما ح َ ] ( ع ص ) کمان سخت. ( منتهی الارب ). قوس رماحة؛ الشدیدةالدفع. ( اقرب الموارد ).
رماحة. [ رُ ح َ ] ( اِخ ) آبی است در رمل در جوار «اَجَاء» برای قریط. ( از معجم البلدان ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید