لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
رمانیدن رماندن
فرهنگ معین
مترادف ها
ترساندن، ترسیدن، گریزاندن، رم دادن، چشم زهره گرفتن، هراس کردن
ترساندن، بوحشت انداختن، رم دادن
تکان دادن، وحشت زده شدن، رم دادن، از جا پراندن، رمانیدن
خون کسی را بجوش اوردن، بهم زدن، رم دادن، حرکت دادن، از خواب بیدار شدن، بهیجان در اوردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید