play (فعل)بازی کردن، زدن، تفریح کردن، نواختن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ی نمایش ظاهر شدنplayact (فعل)بخود بستن، رل بازی کردن، در تاتر بازی کردن، هنرپیشه شدن، رفتار متظاهر داشتن
مردم الان چن تا رل دارند وقت میگذرونن بازار داد ستد یک شبه فروش جنده ها توسط مافیاکهن اسکولرل یعنیدوست پسر و دوست دختردو نفر که الکی باهام رل زدن یعنی برا سرگرمی میشه رل بازیرابطه دو تا اسکل که فقط فک میرنن+ عکس و لینک