play (فعل)بازی کردن، زدن، تفریح کردن، نواختن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ی نمایش ظاهر شدنplayact (فعل)بخود بستن، رل بازی کردن، در تاتر بازی کردن، هنرپیشه شدن، رفتار متظاهر داشتن
رل یعنیدوست پسر و دوست دختردو نفر که الکی باهام رل زدن یعنی برا سرگرمی میشه رل بازیرابطه دو تا اسکل که فقط فک میرنن+ عکس و لینک