رقیقه
لغت نامه دهخدا
رقیقه. [ رَ قی ق َ / ق ِ ] ( ع ص ، اِ ) هر چیزی که تنکی و نازکی و رقت داشته باشد. ضد غلیظه. ( ناظم الاطباء ): مایعات رقیقه ؛ آشامیدنیهای آبکی. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح عرفانی ) واسطه ٔلطیفه روحانی که امداد و فیوضات واصل از حق به خلق است که آن را رقیقه نزول نامند. ( فرهنگ فارسی معین ). لطیفه ای است روحانی. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] کنیز، کنیز زرخرید.
مترادف ها
رقیقه
پیشنهاد کاربران
مرتبه نازله یک حقیقت واحد را گویند