رقون

لغت نامه دهخدا

رقون. [ رَ ] ( ع اِ ) رُقون . زعفران. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از مهذب الاسماء ). رقان. ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) ( متن اللغة ). اِرقان. ( اقرب الموارد ). رجوع به رقان و اِرقان شود. || حنا. ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( اختیارات بدیعی ). به معنی حنا باشد و آن برگی است که بکوبند و بر دست و پابندند و بضم اول هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ).

رقون. [ رُ ] ( ع اِ ) رَقون. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). رجوع به رَقون شود.

رقون. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ رقة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به رقة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس