رقص درگرفتن

پیشنهاد کاربران

رقص درگرفتن ؛ آغاز به رقص کردن. رقص آغازیدن. برقص آمدن :
چه عجب گر موافقت را صبح
رقص درگیرد از نوای صبوح.
خاقانی.

بپرس