رقص در غبار

پیشنهاد کاربران

رقص در غبار فیلمی ایرانی به کارگردانی اصغر فرهادی محصول سال ۱۳۸۱ است. رقص در غبار اولین فیلم بلند اصغر فرهادی به حساب می آید.
نظر ( یوسف خداپرست ) جوان بیست و یکی دو ساله ای است که روزی در مینی بوس با ریحانه ( باران کوثری ) آشنا می شود و ازدواج می کنند، اما حرف های ناپسندی که در مورد مادر ریحانه وجود دارد او را مجبور می کند تا ریحانه را طلاق بدهد. ریحانه هم به این تصمیم تسلیم می شود اما نظر در برابر دادگاه خودش را موظف می داند که مهریه ریحانه را پرداخت کند. کار نظر نگهداری اسب هایی است که با تزریق سم مار به آنها ازشان پادزهر تهیه میکنند. روزی پلیس برای دستگیری نظر به آنجا می آید، چون او نتوانسته به تعهد مالی که داده بود عمل کند. نظر سوار اتومبیلی می شود که متعلق به مارگیری منزوی و عبوس است. آنها به وسط بیابانی می رسند که مارگیر ( فرامرز قریبیان ) مارها را از آنجا می گیرد. مرد وقتی متوجه وجود نظر می شود او را از خود میراند، بدون این که حتی کلمه ای با او حرف بزند. نظر با وجود بدرفتاری های مرد تصمیم می گیرد همان جا بماند و مار بگیرد. نظر پس از کمی تلاش موفق میشود یک مار بگیرد، اما آن را از دمش می گیرد و مار انگشت حلقه دست چپش را نیش می زند و مارگیر مجبور میشود انگشت او را قطع کند. او انگشت را در ظرفی پر از یخ می ریزد و نظر را به بیمارستان می رساند که انگشت را به دست نظر پیوند بزنند. مرد در راه از زندگی اش برای نظر حرف می زند و میگوید مردی را که به زنش نظر داشته خفه کرده و خودش به زندان افتاده، اما وقتی از زندان فرار کرده، دیده زنش با کس دیگری ازدواج کرده است. در بیمارستان برای عمل پول می خواهند و مرد مارگیر که حالا انگار آدم دیگری شده، این پول را فراهم میکند، اما نظر پول را برمی دارد و از بیمارستان فرار میکند. او پول را تمام و کمال به ریحانه میدهد تا دینش را ادا کرده باشد. کمی بعد نظر اتومبیل و وسایل مارگیر را نزد دکه داری که خواهان خرید اتومبیل بود میبیند و میفهمد مارگیر برای تهیه پول بیمارستان اتومبیل اش را فروخته است.
...
[مشاهده متن کامل]

اصغر فرهادی در گفت وگویی با شیما غفاری در ایسنا در آذر 82 در پاسخ به اینکه نشانه گذاری های موجود در فیلم همچون “مار”، “حلقه” و . . . آئینی و یا شخصی است می گوید: نگاه عرفانی در رقص در غبار نداشتم چون این مقوله را نمیشناسم. این نشانه ها به عنوان سمبل یا استعاره نیست، بلکه نشانه ها فضا ایجاد میکند. بنابراین زمانیکه مار هست، آن حس خشونتی که در دیدن مار وجود دارد، یا حلقه، حس عشق و عاطفه دارد، این نشانه ها برای من مهم بودند بنابراین هیچ معنای خاصی را در پشت خود پنهان نکرده و هر چه هست، همان حسی است که در لحظه منتقل می شود. البته تماشاگر، مختار است هر برداشتی که دارد به فیلم تعمیم بدهد ولی من به فیلم، خیلی رئالیستی نگاه کردم و در عین حال هم نمیتوانم بگویم کار کاملا رئالیستی است، به هر حال تلاش کردم این قصه ی یکی بود یکی نبود را خوب روایت کنم. اصغر فرهادی درباره ی شخصیت مارگیر، سکوت او و . . . می گوید: پیرمرد مارگیر و نظر، دو نوع نگاه به عشق دارند، پیرمرد، عاشق همسرش بوده و به خاطر او قتلی انجام داده است . اما موقعی که در زندان افتاده همسرش او را رها کرده ولو دیگر نتوانسته همسرش را دوست داشته باشد در عین حال “نظر“ با طلاق و طی مراحل قانونی همسرش را از دست داده ولی همچنان او را دوست دارد بنابراین یکی در عشق به آزادی معتقد است و دیگری نیست. پیرمرد می گوید اگر من بخواهم عاشق همسرم باشم او باید در تملک من باشد ولی چون او مرا ترک کرده دیگر نمی توانم او را دوست داشته باشم اما “نظر“ نگاه برعکسی دارد، حتی وقتی “ریحانه“ را از دست میدهد اگر ریحانه با مرد دیگری ازدواج کند، آرزو دارد آن مرد بهتر از خودش باشد. بنابراین او در عشق، به تملک، اعتقادی ندارد و در نهایت، نظر این نوع نگاهش را در مسیر سفر به شهر، به پیرمرد می دهد و او نیز از این نگاه متاثر می شود. او به خاطر شکستی که خورده از هر نوع ارتباط با بقیه گریزان است بنابراین مهمترین ابزار ارتباطی یعنی زبان را به کار نمی گیرد و سعی دارد کمتر کسی به او نزدیک شود و به افراد میدان دهد.

رقص در غبار
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/رقص_در_غبار

بپرس