رقت امدن

لغت نامه دهخدا

( رقت آمدن ) رقت آمدن. [ رِق ْ ق َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) حالت تأثر دست دادن. متأثر شدن. محزون گردیدن. حالت دلسوزی و اندوه پیدا کردن. دل سوختن : کسری را به مشاهدات اثر رنجی که در بشره برزویه هر چند پیداتر بود رقتی عظیم آمد. ( کلیله و دمنه ).
مرا رقتی در دل آمد برین
که پاکست و خرم بهشت برین.
( بوستان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس