رقبان
لغت نامه دهخدا
رقبان. [ رَ ق َ ] ( ع ص ) مرد سطبرگردن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مرد ستبرگردن و گردن کلفت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رقبانی شود.
رقبان. [ رَ ق َ] ( اِخ ) الاشعرالرقبان شاعری است. قیل. ورث مالا عن رقبة؛ ای عن کلالة و لم یرثه عن آبائه. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید