رقاصه

/raqqAse/

برابر پارسی: دست افشان، پایکوب

معنی انگلیسی:
danceuse, ballet-girl, danseuse

لغت نامه دهخدا

( رقاصة ) رقاصة. [ رَق ْ قا ص َ / ص ِ ] ( ع ص ، اِ ) یا رقاصه. مؤنث رقاص. ( اقرب الموارد ). مؤنث رقاص ؛ زن بازیگر و پای کوب. ( یادداشت مؤلف ). زن رقص کننده. زن پای کوب. ( فرهنگ فارسی معین ). || پاندول ساعت و جز آن. ( یادداشت مؤلف ). || بازیی است مر عربان را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بازیی است مخصوص اعراب. ( از اقرب الموارد ). || زمینی که هیچ نرویاند با آنکه باران به آن رسیده باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). زمینی که چیزی نرویاند اگر چه باران بدان برسد. ( از اقرب الموارد ).
رقاصه. [ رَق ْ قا ص َ / ص ِ ] ( ع ص ، اِ ) رَقّاصَه. رجوع به رقاصة شود.

فرهنگ فارسی

زن رقاصه، زن رقص کننده
مونث رقاص زن رقص کننده زن پایکوب .

فرهنگ معین

(رَ ص ) [ ع . رقاصة ] (اِ. ) مؤنث رقاص . زنی که کارش رقصیدن باشد.

فرهنگ عمید

= رقاص

دانشنامه عمومی

رقاصه ( به عربی: الرقاصة ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان البیض واقع شده است. [ ۱]
عکس رقاصه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

ballerina (اسم)
رقاصه، رقاصه بالت

danseuse (اسم)
رقاصه، رقاصه بالت

فارسی به عربی

راقصة البالیة

پیشنهاد کاربران

وَشتنده یا وَشتگر
رقاصه نمی تونست برقصه می گفت زمینش کجه : [ ضرب المثل، عامیانه ]درباره بی هنرانی گفته می شود که برای بی هنری خود بهانه می تراشند.

بپرس