رفیقی یزدی. [ رَ قی ِ ی َ ] ( اِخ ) شاگرد ملا حیرتی از گویندگان قرن دهم هجری قمری مردی بی قید و بی ادب و لاابالی و قمارباز و در عین حال صاحب ذوق بود. صادقی کتابدار داستانی درباره رفتار وی نسبت به دیوان و شعر امیرخسرو دهلوی یاد می کند و گوید شب در خواب امیرخسرو را دید و فردا این مطلع را گفت :
نه زخم تیغ بود بر جبین رفیقی را
نشان بندگی یار بر جبین دارد.( از مجمع الخواص ترجمه دکتر خیامپور ).
رجوع به روز روشن ص 255 و فرهنگ سخنوران شود.