رفیق جونجونی: [ به زبان عامیانه ] رفیق خیلی صمیمی ، خودمانی
( ( این مرجون با میرآقا ( رئیس امنیه ) رفیق جونجونی بود. برای اینکه میرآقا هرچی قاچاق می آورد بوشهر بدست همین مرجون تو بازار آبشون می کرد. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود. )
( ( این مرجون با میرآقا ( رئیس امنیه ) رفیق جونجونی بود. برای اینکه میرآقا هرچی قاچاق می آورد بوشهر بدست همین مرجون تو بازار آبشون می کرد. ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود. )