مرفق. [ م ِ ف َ/ م َ ف ِ / م َ ف َ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. رفق.
مرفق. [ م ِ ف َ / م َ ف ِ ] ( ع اِ ) آرنج.
مرفق. [ م ِ ف َ ] ( ع اِ ) متکا. بالش.
مرفق. [ م ِ ف َ ] | وضوخانه. جمع آن می شود: مَرافق.
... [مشاهده متن کامل]
رفق. [ رِ ] ( ع مصدر ) نرمی نمودن با کسی. �مدارا. مرفق. ارفاق. لطف. نرمی کردن با کسی. مقابل عنف. مقابل درشتی.
به رفق و مدارا بر همه جوانب زندگانی می کرد. ( کلیله و دمنه ) .
رفق نمودن ؛ مدارا کردن. سازش نمودن. ��
رَفْق به معنای چیزی است که وسیله لطف، راحتی و رفق باشد; بنابراین، مجموع جمله یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً یعنی خداوند، وسیله لطف و راحتی شما را فراهم می سازد.
رفیق از آن جهت به معنای دوست است که مدارا کننده است
عرب به هم سفر نیز، رفیق و به گروه هم سفران، رُفقاء گوید.
ارتفق یعنی به آرنج خود تکیه کرد. ولی به نظر میآید که آن محل مرافقت و ملاطفت باشد یعنی بهتر آسایشگاه است.
شخصی گفته است: شاید رَفَق به معنای کوتاه آمدن و سخت نگرفتن و انعطاف نشان دادن است. آرنج را از آن جهت مرفق گویند که کوتاه آمده و خم می شود. رفیق به کسی گویند که در برابر ما کوتاه می آید و سخت نمی گیرد.
شخصی دیگر گفته است: شاید رفاقت یعنی به هم نزدیک شدن. پس، مرفق یعنی محل نزدیک شدن استخوانهای ساعد و بازو. متضاد ریشه ای از لحاظ مصدر یا بن واژه رفق، فرق می باشد با مفهوم نزدیکی و دوری یا وصل و فصل. � ایجاد تضاد با جابجایی دو حرف در یک کلمه. مثل لذت و ذلت.
رفیق: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
دوست dust، سنگم sangam ( دری )
همباو hambāv ( مانوی )
هیار hayār ( مانوی: hayyār )
( یک مثل فرانسوی: دوست برادری است که او را بر می گزینیم )
اصطلاحی که کمونیست ها بهم میگفتند
در �کارنامه اردشیر پابگان� واژه �رَهیگ� به معنی همین رفیق به کار رفته که بسیار نزدیک است:
xwad abāg rahīgān ī xwēš ō pēš kirm šud ud ān xōn ī gāwān ud gōspandān čiyōn harw rōz dād ō pēš kirm burd
�خود با رهیگانِ خویش را پیش کِرم شد و آن خونِ گاوان و گوسپندان چنان هر روز داد را پیش کِرم برد. �
... [مشاهده متن کامل]
که یعنی خودش با رفیقانش ( بُرزه و بُرزآذر ) پیش کرم رفتند و خون گاوان و گوسفندان را همانگونه که هر روز به کرم میدادند، برایش بردند.
از آنجایی که پسوند īg ( - یگ ) پهلوی در پارسی نو به i ( - ی ) تبدیل شده است ( برای نمونه خود واژه پارسیگ که به پارسی تبدیل شده است ) ، برابرِ رهیگ در پارسی نو �رَهی� میشود، به معنی همراه. شاید رهیگ به شکل رفیق وارد عربی شده و دوباره از عربی وارد پارسی شده است. مانند زمان که هم خانواده اش ( zruvān ) به معنی زمان در اوستایی هست و در پهلوی هم زَروان بوده و از پارسی وارد عربی شده و دچار جمع مکسر ( ازمنه ) شده و هم خانواده های عربی ( مانند مزمن ) پیدا کرده است.
در �کارنامه اردشیر پابگان� واژه �رَهیگ� به معنی همین رفیق به کار رفته که بسیار نزدیک است:
xwad abāg rahīgān ī xwēš ō pēš kirm šud ud ān xōn ī gāwān ud gōspandān čiyōn harw rōz dād ō pēš kirm burd
�خود با رهیگانِ خویش را پیش کِرم شد و آن خونِ گاوان و گوسپندان چنان هر روز داد را پیش کِرم برد. �
... [مشاهده متن کامل]
که یعنی خودش با رفیقانش ( بُرزه و بُرزآذر ) پیش کرم رفتند و خون گاوان و گوسفندان را همانطور که هر روز به کرم میدادند، برایش بردند.
یکرنگ، یکدل، مولی، ودید، مصاحب، اشنا،
یهترین و زیبا ترین جایگزین: دوست
واژه رفیق
معادل ابجد 390
تعداد حروف 4
تلفظ ra ( e ) fiq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: رفقاء]
مختصات ( رَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی rafiq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
بهترین واژه ی جایگزین پارسی به جای واژه صد درصد عربی رفیق واژه پارسی دوست است.
رفیق کسی است که بد کسی را نخواهد و خوب او را بخواهد و خاطرخواه او باشد و او را دوست داشته باشد.
این واژه عربی است ولی مانند برخی از واژه های معرب است ، در گیلگی که بازمانده زبان پهلوی است ، به چشم به راه ، رافا می گویند .
دوستدار
ملکه آب ها
رفیق
رفیق یعنی تو سختی ها پشتت باشه
homie=داداچ، رفیق
رفیق یعنی زندگی
رفیق تو خوشحالی و غم باهاته
رفیق عشقه
رفیق یعنی کل عمرت
رفیق دوست دارم🌹❤️
به عشق تمام رفیق ها🌹
ا
رَفیق
همدم
همراه
یکی یکدونه
جذاب
خودمی
رفیق گر بی وفا باشد ولش کن
به ظاهر گر طلا باشد گمش کن
اگر پسر شاه هم باشد ردش کن
به ظاهر و باطن گر یکی بود بر تن حکش کن!
رفیق یعنی دنیا ـرفیق یعنی نفس رفیق یعنه دل رفیق جونمه مرسی که هستی مریم جانم از قبل و الان و بعد تنها رفیقم تو بودی و تا اخر میمونی دنیام
معنی رفیق :
ر : رویای
ف : فرشته
ی : یدونه
ق : قشنگ
رفیق کسیه ک هیچ وقت تنهات نمیزاره اگر ب یکی از ته دلت گفتی رفیق مطمئن باش تا آخر عمرش باهاته
یا خدا
اصل رفیق یعنی خود خدا
توی تنهایی و درجمع اونی که رفیق و یار ماست خداست . دست مارا میگیره بدون آنکه منتی بذاره و منتظر جبران باشه بدون اینکه حتی بفهمیم.
عشق ورفاقت مادر از جنس رفاقت خداست
... [مشاهده متن کامل]
مادر رفیق بی کلک
و اما در این دنیای فانی
رفیق
واژه ایست عجیب اگر معرفت سرت نمیشه رفاقت نکن تا معنی رفیق بد نشود.
رفیق
یعنی بهترین زندگیت. یعنی برادر، خواهر، عشق . پول . سرگرمی . دلشوره های قشنگ . اشک خوشحالی و . . . . اینها همش میشه یکی بنام رفیق.
رفیق
کسیه ک جایگاه ویژه ای تو دل آدم داره . موقعی که به یکی میگی رفیق حرمتش رو نگه دار .
اونیه که از همه چیز و همه کس زودتر و جلوتر میاد.
کسی که وقتی خوشحالی پیشت باشه و وقتی ناراحتی همراهت باشه توی اوج تنهاییت دستشو میزاره روی شونه هات و میگه چه مرگته رفیق من؟!
مگه من مردم که تو زانوی غم بقل گرفتی!
رفیق
یعنی
خل وچل بازیهایی که پیش همین انجام میدین تا بخندین .
کسیه که پیشش چرت وپرت میگی میدونه چرت و پرته اما بازم گوش میده.
رفیق
یعنی داشتن کسی که بدون هیچ شک و ترس بتونی پشتت رو بهش کنی و بهش با خیال راحت تکیه کنی. . . جوری بهش اعتماد داری که به خودت اینطوری اعتماد نداری .
کسی ک پیشش دردودل کنی و رازهات رو بگی امانگران این نباشی ک بره به دشمنات بگه.
البته استثنایی وجود داره قابل توجه
توی آمریکا قانونی داریم بنام
قانون میراندا
رفیق کسی که پیشش دردودل کنی و رازهات رو بگی اما نگران این نباشی که اون بره اسرار یا ضعف های تو رو به دشمنانت بگه >>>
البته هنوز اینجور رفیقی ( که دیگه رفیقت نیست ) هم خوبه بالاخره یه دلیلی واسه خودش داره درست یا نادرست.
اون رفیقی نامرده که براش درد دل میکنی که دردت رو باهاش تقسیم کنی راز و درد دلت رو بهش میگی ایشون هم هونها رد بر میداره میکنه جوالدوز جوری می کنه تو قلبت که دردت رو فراموش می کنی چرا که دیگه درد نداری سرطانی داری داری بنام رفیق نامرد.
حالا قانون میراندا واسه اینجاست
اصل قانون میگه.
“You have the right to remain silent. Anything you say can and will be used against you in a court of law. You have the right to an attorney. If you cannot afford an attorney, one will be provided for you. Do you understand the rights I have just read to you?”
ترجمه:
شما حق دارید سکوت کنید. هر چه بگویید در دادگاه علیه شما استفاده خواهد شد. شما حق دارید که وکیل داشته باشید، اگر توانایی اختیار وکیل ندارید یک وکیل به صورت رایگان برای شما منصوب خواهد شد. آیا حقوقی را که برای شما قرائت شد متوجه شدید؟
جایگاه این قانون در رفاقت
قانون میراندا ( شخصی شده )
شما در روابطتان با دیگران
( مخصوصا نزدیکترین نزدیکانتان. دوست یا قوم و خویش و علی الخصوص دوست . رفیق شفیقتون و یار غارتون )
حق دارید سکوت اختیار کرده و از پاسخ دادن به آنها امتناع کنید چرا که از هر چیزی که بگویید یا انجام دهید روزی ( بدون هیچگونه شکی ) علیه شما استفاده خواهد کرد. پس از هم اکنون آگاه باشید تا در آن زمان ( آن زمان شوم ) به حال خویش تاسف نخورید.
دوست، همدل، همراه، یار، انیس، حبیب، خلیل، دمخور، دوستدار، مصاحب، همدم، همنشین، هم نفس، فاسق
رَفیق ؛ واژه ای عربی به چم دوست در پارسی است ، این واژه در پارسی نیز جا افتاده و بسیار استفاده می شود .
البته رفیق را نیز کمونیستها به همفکران سیاسی خود و به هم میهنان و دگر کمونیستها میگفتند ، در ایران نیز برخی از گروههای چپ گرا به همفکران و کمونیستهای دیگر ، رفیق میگفتند . در اتحاد جماهیر سوسیالسیتی شوروی نیز این واژه بسیار کاربرد داشته و به این واژه ( رفیق ) معروف هستند .
... [مشاهده متن کامل] اصل رفیق یعنی خود خدا
یا رفیق من لا رفیق له
ای یار و دوست کسی که یار و دوستی نداره
تو تنهایی و درجمع اون که یار و دوست ماست خداست دست مارا میگیره بدون آنکه منتی بذاره یا حتی بفهمیم یا منتظر تلافی باشه
عشق ورفاقت مادر از خداست
مادر رفیق بی کلک
رفیق یعنی همه چیز رفیق یعنی همدم وقتی رفیق داشته باشی دیگ چی میخوای تو زندگی بهترین رفیقم یعنی خداست که همیشه همه جا در کنارم هست مرسی که هستی خداجونم😘😘😘
رفیق یعنی عند مرام و معرفت.
رفیق یعنی یه لشکر پشتکار.
رفیق کسیه که براش مهم نی کی ناراحتت کرده هرچقدر هم قوی باشه. فقط این مهمه براش که روزگار کسیو که ناراحتت کرده سیاه کنه.
اَیارومند Ayaromand ( پهلوى: دوست ، رفیق، همکار ) اِرمان Erman ( پهلوى: دوست، رفیق، همدل و . . . ) براتک Baratak ( پهلوى: بْراتَک: دوست، رفیق ) همبرات Hambarat ( پهلوى: برادرِ هم ، دوستى که چون برادر است ) ساربا Sarba ( پهلوى: رفیق ، دوست، صحابه )
رفیق به معنای همدم کل زندگی که تو هر شرایطی ولت نخواهد کرد🌹تقدیم به بهترین رفیق ها
رِفیق یَعنی
وَقتی بُردَم گُفت:تُ رِفیقَمی
وَقتی باختَم گُفت:مَن رِفیقِتَم
👑👑👑
#Refigh
رفیق کسی هست که
وقتی ازش ناراحت هستی
بیاد کنارت بهت بگه
چه مرگته و تو بهش لبخندی بزنی بغلش کنی
یعنی کسی که تو همه شرایط پیشت باشه.
رفیق=مادر
این واژه گویا عربی است ولی عرب زده به نظر می رسد مانند واژه زندیق و . . . خوب است که زبان شناشان پژوهش کنند
در پارسی " همرای " نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
رفیق یعنی یکی توی اوج تنهاییت دستشو میزاره روی شونه هات و میگه چه مرگته رفیق من؟!مگه من مردم که تو زانوی غم بقل گرفتی!
رفیق واژه ی عجیبیست اگر معرفت سرت نمیشود
رفاقت مکن تا معنی رفیق بد نشود
رفیق یعنی کسی ک وقتی ناراحتی پیشت باشه نه وقتی خوشحالی
رفیق یعنی کسی ک پیشش دردودل کنی امانگران این نباشی ک بره پیش دشمنات جار بزنه
رفیق یعنی خل وچل بازیهایی ک پیش همین انجام میدین تا بخندین
رفیق یعنی کسی ک پیشش چرت وپرت میگی میدونه چرت و پرته اما بازم گوش میده
. . . . . . .
رفیق یعنی بهترین زندگیت
رفیق یعنی برادر، خواهر، عشق و. . .
رفیق کسیه ک جایگاه ویژه ای تو دل آدم داره
موقعی ک ب یکی میگی رفیق باید حرمتش رو نگه داری
رفیق اونیه ک از همه چیز و همه کس جلوتر میاد
رفیق یعنی داشتن کسی ک بدون شک و ترس بتونی پشتت رو بهش کنی و بهش با خیال راحت تکیه کنی. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٨)