رفیع شهرستانی

لغت نامه دهخدا

رفیع شهرستانی. [ رَ ع ِ ش َ رِ ] ( اِخ ) میرزا رفیع شهرستانی از گویندگان و مشاهیر رجال قرن یازدهم هجری قمری و از اجله سادات شهرستان بود ودر عهد شاه عباس ابتدا سمت احتساب ممالک محروسه داشت و پس از مرگ بنی عم خود میرزا رضی منصب صدارت یافت و در زمان شاه صفی معزول شد. بعد از عزل خود گوید:
مردودی دور ما ز مقبولی به
فارغبالی ز قید مشغولی به
افسوس که شد آخر کارم معلوم
کز منصب روزگار معزولی به.
و در مرگ شاه عباس گوید:
از مردن شاه دین فلک شیون کرد
وز مهر فلک داغ به دل روشن کرد
در صبح عزا چرخ گریبان بدرید
وز ظلمت شب پلاس در گردن کرد.
( از تذکره نصرآبادی ج 1 ص 16 ).
رجوع به تذکره خوشگو حرف «ر» و روز روشن ص 253، 252 و فرهنگ سخنوران شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس