رفیده

/rafide/

لغت نامه دهخدا

( رفیدة ) رفیدة. [ رُ ف َ دَ ] ( اِخ ) قبیله ای است و قیل لهم الرفیدات. ( منتهی الارب ).
رفیده. [ رَ دَ / دِ ]( اِ ) لته و کهنه ای چند که مثال گرد بالشی بر هم دوزند و خمیر نان را روی آن گسترانیده بر تنور بندند. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). ناوند.نابند. ( یادداشت مؤلف ). رُفَیدَه [در قاین خراسان ]بالش کوچکی که خمیرنان را بر بالای آن گسترانند و برتنور بندند. ( از لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). لته ای چند باشد که مانند گرد بالشت بدوزندنان را بر زیر آن گسترده به تنور بندند و آن را کابک و کابوک نیز گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) :
تنورحسد می کند گرم حاسد
سر و پای گم کرده همچون رفیده.
نزاری قهستانی ( از جهانگیری ).
|| رفاده. رجوع به رفاده شود. || پارچه ای که بر رگ فصدکننده بندند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند .

فرهنگ معین

(رَ دَ یا دِ ) (اِ. ) بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گسترانند و بر تنور بندند.

فرهنگ عمید

بالشتکی که خمیر نان را روی آن پهن و نازک می کنند و به تنور می زنند، بالشتک.

واژه نامه بختیاریکا

( رُفیدِه ) از متعلقات پالان

پیشنهاد کاربران

این اسم رفیده در واقع اسم عربی است و معادل فارسی آن روفیدا است با ضمه یعنی یاری رساندن ، هدیه کوچک
و با فتحه را پر سرشار فراوان معنی میده اولین پرستار صدر اسلام نامش رفیده بود
دکتر شریعتی میگفت اگر دختر دارید نامش را رفیده بگذارید زیرا او در جنگ های اسلام خدمت کرد و گمنام است و اگر پسر دارید هانی بگذارید چون اولین کسی بود که در کوفه مسلم بن عقیل رو یاری داد و به خانه اش راه داد.
...
[مشاهده متن کامل]

رفیده با ضمه حرف را به معنی کمک کردن هدیه دادن
نام اولین پرستار اسلام در زمان حضرت محمد
رفیده با فتحه حرف را در کتاب منجد آمده به معنای پر سرشار، فراوان
رفیده در کتاب منجد عربی به فارسی یعنی پر ، سرشار فراوان
رفیده در کتاب منجد عربی به فارسی به معنای پر سرشار فراوان ذکر شده
رفیده ( refide ) : [اصطلاح نانوایی] بالشتکی که خمیر را روی آن گذاشته و به دیواره تنور می چسبانند.
رفیده [ رُ فی َ دَه ] اسم عربی بوده و نام یک زن از پرستاران زمان حضرت محمد ص است که در جنگ ها شرکت میکرده
نام این بانو را درکتاب تاریخ صدر اسلام میتوانید پیدا کنید

بپرس