رفوکار

لغت نامه دهخدا

رفوکار. [ رَ / رُ ] ( ص مرکب ) رفوگر. ( یادداشت مؤلف ) ( فرهنگ رازی ). رجوع به رفوگر و رفوکاری شود.

پیشنهاد کاربران

کهنه پیرا. [ ک ُ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) که جامه های کهن را مرمت کند. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
کهنه پیرایان صنع ازبهر نوعهدان باغ
رزمه ها از کارگاه روم و ششتر کرده اند.
( ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 106، از یادداشت ایضاً ) .

بپرس