رفوه. [ رُ ] ( ع مص ) فراخ و آسان شدن زندگانی و رسیدن به نعمت و فراخی روزی. ( ناظم الاطباء ). فراخ شدن زندگانی. ( از اقرب الموارد ). مصدر به معانی رَفْه. ( منتهی الارب ). رجوع به رفه شود. || بر آب آمدن شتران هر روز که خواستند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). به آب آمدن شتر هر گه که خواهد. ( تاج المصادر بیهقی ). || سیراب و سیر علف شدن شتران. ( ناظم الاطباء ).