رفله
لغت نامه دهخدا
رفلة. [ رِ ف ِ ل َ ] ( ع ص ) رَفِلَة. زن زشت. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رجوع به رَفِلَة شود.
رفله. [ ] ( اِخ ) جرجس ، رفله افندی. به سال 1315 هَ. ق. در روزنامه الوقایع الرسمیة المصریة مترجم بود. او راست : اصول الاقتصاد السیاسی. ( از معجم المطبوعات مصر ج 1 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید