رفته بودن

پیشنهاد کاربران

رفته بودن ؛ مقدر بودن. معین بودن : در ازل رفته بود که مدتی بر سریر غزنین و خراسان و هندوستان نشیند [ محمدبن محمود غزنوی ]. . . ناچار بباید نشست. ( تاریخ بیهقی ) .

بپرس