رفتن چیزی در چیزی ؛ خلیدن چون خار و سوزن و تیر و مانند آن. ( آنندراج ) :
دی رفت ناوکش به دل ناتوان او
امروز خود به دیدن تأثیر می رود.
محسن تأثیر ( از آنندراج ) .
دی رفت ناوکش به دل ناتوان او
امروز خود به دیدن تأثیر می رود.
محسن تأثیر ( از آنندراج ) .