رفت و روب

/roftorub/

لغت نامه دهخدا

رفت و روب. [ رُ ت ُ ] ( مص مرخم ، اِ مرکب )روفتن. روبیدن. جاروب کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). رفت و رو. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ) :
اهل بینش ز صفا ساختگی نشناسد
خانه چشم چه محتاج به رفت و روب است.
خان آرزو ( از آنندراج ).
رجوع به رفت و رو و رفت و روی شود.
- دایره رفت و روب ؛ دایره تنظیف و تسطیح. ( لغات فرهنگستان ). در سازمان شهرداری نام دایره ای که به کار روفتن و صاف کردن کوچه ها و خیابانها پردازد. دایره تنظیف. ( یادداشت مؤلف ). شعبه ای ازشهرداری که به امر نظافت خیابانها رسیدگی کند. ( فرهنگ فارسی معین ).
|| جاروب. ( از شعوری ج 2 ورق 21 ). رجوع به رفت و روشود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) روفتن روبیدن جارو کردن . یا اداره ( دایره ) رفت و روب شعبهای از اداره شهرداری که بامر نظافت خیابانها و کوچه ها رسیدگی کند .

فرهنگ معین

(رُ تُ ) (مص مر. ) روبیدن ، جارو کردن .

واژه نامه بختیاریکا

جِک و جارو

پیشنهاد کاربران

زمین رفتن پیش کسی : بالکنایه سجده بردن و چاپلوسی کردن ( زمین رفتن )
هرکسی پیش او زمین می رفت
در خور فتح آفرین می گفت
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 488 )

بپرس