رفاهت
لغت نامه دهخدا
رفاهة. [ رَ هََ ] ( ع مص ) فراخ و آسان شدن زندگی. ( از المنجد ). || ( اِمص ) فراخی عیش. || ارزانی. ( منتهی الارب ). رفاهت. رفاهیت. رَفَهنیَة. رجوع به کلمه های مذکور شود. فراخ زندگی و آسان گردیدن. ( ناظم الاطباء ). فراخ عیش شدن. ( از آنندراج ) ( غیاث اللغات ).
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید