رف رفه
لغت نامه دهخدا
رفرفة. [ رَ رَ ف َ ] ( ع مص ) جنبانیدن شترمرغ نر بال خود را وقتی که خواهد بر چیزی فرودآید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || بانگ کردن. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بال گستردن و جنبانیدن مرغ بال خود را هنگامی که خواهد فرودآید. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بال گستردن و جنبانیدن مرغ بوقتی که خواهد تا فرودآید؛ رفرف الطائر جناحیه و هذا اکثر. ( منتهی الارب ). پرواز کردن مرغ. ( دهار ). پرواز زدن مرغ بر چیزی که خواهد که بدان فرودآید. ( تاج المصادر بیهقی ).
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید