رغو

لغت نامه دهخدا

رغو. [ رَغ ْوْ ] ( ع اِ ) یا رُغو یا رِغو. کفک و سرشیر. ج ، رُغی ً. ( آنندراج ). کفک که به هندی جهاک گویند. ( غیاث اللغات از صراح اللغة ). در متون معتبر دیگر دیده نشد.

رغو. [ رِغ ْوْ ] ( ع اِ ) رَغو یا رُغو. رجوع به رَغْوْ شود.

رغو. [ رُغ ْوْ ] ( ع اِ ) رِغو و رَغو. رجوع به رَغْوْ شود.

رغو. [ رَ غ ُوْو] ( ع ص ) ماده شتر بسیاربانگ و فریاد. ( از ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). اشتری بسیاربانگ. ( مهذب الاسماء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس