رغم یکی را کاری کردن

پیشنهاد کاربران

رغم یکی را کاری کردن ؛ برای مخالفت با وی آن کار را انجام دادن. ( یادداشت مؤلف ) :
رغم مرا چون سرکه مکن چون به من رسی
رویی کزو به تنگ بریزد همی شکر.
فرخی.
به یقین دانم کآن ترک ستمکاره من
...
[مشاهده متن کامل]

از پی رغم مرا آن کند و این نکند.
سوزنی.
یک من بدو گنج شایگان خر
رغم دل رایگان خوران را.
خاقانی.

بپرس