رعس. [ رَ ] ( ع مص ) مرتعش شدن و لرزیدن.( ناظم الاطباء ). لرزیدن و فشاندن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || جنبانیدن سر در خواب. ( از اقرب الموارد از لسان ). || آهسته رفتن از ماندگی و ضعف. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). سست راه رفتن از ماندگی یا جز آن. ( از اقرب الموارد ). || بانشاط شدن شتر. ( از ناظم الاطباء ). این معنی در جای دیگر دیده نشد. رجوع به رعسان شود.