رعدید

لغت نامه دهخدا

رعدید. [ رِ ] ( ع ص ) جنبان و ترسان. ( ناظم الاطباء ). ترسویی که بسیار لرزان باشد. ( از اقرب الموارد ).بددل. ترسان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ترسنده. ترسو. ( یادداشت مؤلف ). || زن لرزان گوشت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) پالوده. ج ، رَعادید. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). فالوده. پالوده. فالودج. ( یادداشت مؤلف ). پالوده. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس