رعایت یافتن. [ رِ ی َ ت َ ] ( مص مرکب ) رعایت شدن. مراعات گردیدن. ملاحظه شدن. ( یادداشت مؤلف ) : هر گاه که این دو طرف به واجبی رعایت یافت کمال کامکاری حاصل آید. ( کلیله ودمنه ). اگر این مصلحت بر این سیاقت رعایت نیافتی نظام کارها گسسته نگشتی. ( کلیله و دمنه ).