رطب ریز

لغت نامه دهخدا

رطب ریز. [ رُ طَ ] ( نف مرکب ) که رطب ریزد. ریزنده رطب. || بمجاز، گوینده سخن شیرین :
چو سقراط را داد نوبت سخن
رطب ریز شد خوشه نخل بن.
نظامی.
چون رطب ریز این درخت شدی
نیک بادت که نیکبخت شدی.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

بپرس