[ویکی فقه] بُرسی، رضی الدّین حافظ، رجب بن محمّد، عارف و عالم شیعی قرن هشتم و نهم است.
شهرت وی بیش تر در علوم غریبه است. تخلّص برسی در اشعار خود «حافظ»، «بُرسی» و یا «حافظ بُرسی» تخلّص کرده است. محل سکونت برسی تا چند قرن پس از مرگش، در هیچ یک از تذکره ها ترجمه یا شرح حالی از او نیامده است. براساس این بیت او: وفی المولِدِ والمَحْتِدِ / بُرسیّاً و حِلِّیاً، اصلش را می توان از حِلّه و زادگاهش را بُرس دانست. اما خوانساری و امین او را برسی الاصل و ساکن حله گفته اند. اطلاق نام برس بر نقاط متعدد، از جمله محلی در نزدیکی حله و نیز روستایی در خراسان ، ایجاد شبهه کرده است. بعضی، با توجه به نزدیک بودن برس به حله، احتمالاً او را از برس حله می دانند، در حالی که بعضی ویژگیها در آثارش از جمله استفاده از نامهای ایرانی، چون انوش و کیومرث و افراسیاب و لهراسب و ضحاک در مشارق انوار الیقین و همچنین نامش، که در اعلام عربی نادر است، احتمال ایرانی بودن وی را تقویت می کند. از سوی دیگر اختیار تخلص، که رسم شاعران پارسی گوی است، از ایرانی بودن یا اقامت طولانی او در ایران و یا علاقه او به ادب پارسی حکایت می کند. دلائل بودن برسی از علمای قرن هشتم و نهم براساس پاره ای قراین، از علمای اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم و می توان گفت در طبقه شاگردان شهید اول (۷۳۴ـ۷۸۶) بوده است : ۱) در آغازِ نسخه ای خطی از مشارق الامان، این کتاب تألیف رجب بن محمّدالبُرسی و تاریخ تألیف آن ۸۱۱ اعلام شده است. ۲) در نسخه ای از مشارق الانوار، تاریخ نگارش آن ذیحجة ۸۱۳ ثبت شده است؛ با استناد به برخی نسخه های این کتاب، تاریخ تألیف آن را ۸۱۳ احتمال داده است. بنابراین، برسی تا ۸۱۳ زنده بوده است. ۳) به نوشته حُرّ عاملی ، برسی در مشارق الانوار می گوید که بین تاریخ تألیف کتابش و تولّد حضرت مهدی علیه السّلام ۵۱۸ سال فاصله است که به این حساب می بایست در ۷۷۳ یا ۷۷۸ مشغول تألیف آن بوده باشد. ثقة الاسلام تبریزی براساس عبارتی که از برسی نقل کرده، تاریخ تألیف مشارق الانوار را ۷۷۸ دانسته است؛ ولی رقم اخیر ظاهراً تاریخ تألیف کتاب دیگری است که احتمالاً با مشارق یک جا تجلید شده بوده است. ظاهراً حسن بن محمّد دیلمی و اعلام الدین ، که دوران زندگی او را بین ۷۲۶ تا ۸۴۱ تخمین زده اند (مقدمه مصحّح اعلام الدین)، نخستین کسی است که از برسی مطلبی نقل کرده است. برسی از دیگاه علما دیلمی در پایان جلد دوم ارشادالقلوب که در انتسابش به او تردید است، قصیده ای از برسی در مدح امام علی علیه السّلام نقل کرده است. پس از او کفعمی در المصباح که در ۸۹۵ به پایان آمده و در رساله المقام الاسنی فی تفسیرالاسماءالحسنی ، از آثار برسی مطالبی آورده است بی آن که اندک اشاره ای به شرح حال او کرده باشد. پس از وی فیض در کلمات مکنونه، مجلسی در بِحار ، و جزایری در الانوارالنعمانیه مطالبی از برسی نقل کرده اند. برسی به ائمه اطهار علیهم السّلام تعلّق خاطر زیاد داشته و روایات بسیاری در مقامات معنوی ایشان نقل و شرح کرده و اشعار فراوانی در این زمینه سروده است. به همین سبب برخی او را سرزنش کرده و به وی نسبتِ غلوّ داده اند. حُرّ عاملی او را افراطی دانسته است. علامه مجلسی مشارق الانوار و الفین او را حاوی مطالبی موهم، اشتباه و خلط صحیح و سقیم و غلوآمیز دانسته و گفته است که از روایات او تنها آنچه را که با کتب معتبر مطابق است نقل کرده است. هاشم معروف حسنی معتقد است که در کتاب مشارق الانوار، صدها حدیث دروغ نقل شده است. او می گوید که برسی در میان شیخیّه و کشفیّه و غُلات طرفداران بسیار دارد. در مقابل، علامه امینی ، در عین آن که به اعتماد برسی بر علم حروف و اعداد به دیده انکار نگریسته، از او دفاع کرده و مقاماتی را که برسی برای ائمه ثابت دانسته پایینتر از مرتبة غلوّ و نسبت نبوّت خوانده است. علت مورد تهمت قرار گرفتن برسی به غلو به عقیده برخی، برسی به دلیل تبحّر در حکمت و عرفان و پی بردن به بعضی از مقامات ائمه و نقل آنها، به غلوّ در حق آنان متّهم شده است. ظاهراً برسی در عصر خویش نیز نکوهش می شده، چنانکه خود در چند جای مشارق الانوار به این مطلب اشاره کرده است. او برای خود گناهی جز حُبّ علی علیه السّلام و نشر و تبلیغ اسرار او نشناخته و خود را از غلوّ و تفویض مبرّا دانسته و بصراحت کسانی را غالی شمرده که برای بندگان خدا مقام ربوبی قائل شده و فرایض دینی را ترک کرده اند. با اینهمه، تحلیل درستِ آنچه برسی گفته بر بررسی مفهوم غلوّ در کلام شیعی متوقّف است. برسی در راه تبلیغ عقیده خود از اندیشه ها و اصطلاحات و تعبیرات فلسفی و عرفانی (مانند عقل فعّال، فیض اول) بهره می جُسته و به سخنان بزرگان تصوف و عرفان ، از جمله حلاج و محیی الدین ابن عربی استناد می کرده و تحت تأثیر اشعار صوفیانه کسانی چون ابن فارض بوده است. همچنانکه شیوه های حروفیه را نیز در رسیدن به مقصود به کار می گرفته است. آثار خطی الف) اسرارالائمه که در مشارق الانوار نیز درج شده است. ب) انشاءالتوحید والصلوات علی النبی و آله الائمة الهُداة علیهم السلام. ج) الالفین فی وصف سادة الکونین که نسخه ای خطی از آن در کتابخانة حسینیة شوشتریها در نجف (ش ۲/۳۱۶) موجود بوده است. د) الدُرّالثمین فی ذکر خمسمائة آیة نزلت من کلام رب العالمین فی فضایل امیرالمرجوع کنید به منین علیه السلام نسخه ای خطی تقریباً با همین نام و محتوا در کتابخانة مدرسه عالی شهید مطهری وجود دارد که احتمالاً همین اثر برسی است. ه) مشارق الامان و لباب حقائق الایمان. این کتاب خلاصة مشارق انوارالیقین است و در فهرست کتابخانة آستان قدس رضوی ج ۱۱، ص ۶۸۲) اشتباهاً تفسیر سورة فاتحه دانسته شده است. و) کتابی درباره مولد نبی صلّی اللّه علیه و آله وسلّم و فاطمه و امیرالمرجوع کنید به منین علیهماالسلام و فضایل آنها. آثار چاپی الف) مشارق انوارالیقین فی حقائق اسرار امیرالمرجوع کنید به منین علیه السّلام. این کتاب، که نسخه های خطی فراوانی از آن موجود است، بارها در هند، ایران و لبنان به صورت پر غلط و غیر انتقادی چاپ شده است. ب) لوامع انوارالتمجید و جوامع اسرارالتوحید؛ این رساله، که نسخه های خطی فراوانی دارد، به مثابة مقدمه یا ذیل مشارق الانوار است و در آغاز مشارق در ده صفحه چاپ شده است. ج) اشعار که عمدتاً در مدح و رثای ائمة اطهار علیهم السّلام بوده و مبیّن آرا و عقاید برسی است. علامة امینی ۵۴ بیت از این اشعار را نقل کرده و در کتاب شعراءالحِلّه حدود پانصد بیت از آن ذکر شده است. شیخ محمّدبن طاهر سماوی نیز حدود هفتصد بیت از اشعار او را در مجموعه ای گرد آورده است. د) تفسیر سورة الاخلاص (رساله ای کوتاه تقریباً در ۱۵۰ سطر). این رساله در آخر کتاب وحدت از دیدگاه عارف و حکیم چاپ شده و از آن نسخه های خطی متعددی موجود است. در فهرست کتابخانه ملی کتابی به نام خفی الاسرار به برسی نسبت داده شده که همان مشارق الانوار است. مدفن برسی به طور قطع معلوم نیست. معصوم علیشاه (علیشاه، ج ۳، ص ۷۱۱) محل آن را بی ذکر مأخذ و دلیل، قبرستان قتلگاه مشهد ذکر می کند که مدفن طبرسی، صاحب مجمع البیان، نیز در آنجاست. قمی نیز به گفتة شیرازی اشاره کرده است؛ هر چند شیبی در فهم مقصود وی اشتباه کرده و برداشتهایی نادرست داشته است. خوانساری شنیده است که قبر او در وسط باغی در اردستان واقع است. مدرس تبریزی نیز همین گفته را تکرار کرده است. به قولی، بنای مشهور به بقعة حافظ رجب که امروزروبه ویرانی است و مقدمات تجدید بنای آن فراهم می شود، در شمال زواره است و تا چند سال پیش، از مراکز مهم زیارتی و تفریحی مردم اردستان زواره و توابع بوده است. فهرست منابع (۱) آستان قدس رضوی کتابخانة مرکزی، فهرست کتب خطی کتابخانة آستان قدس رضوی، تألیف مهدی ولائی، مشهد ۱۳۴۶ ش. (۲) محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۳) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱. (۴) محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۵) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۶) علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مرآة الکتب، (بی جا) ۱۳۶۳ ش. (۷) رجب بن محمد حافظ برسی، مشارق الانوار، چاپ افست تهران (بی تا). (۸) محمدبن حسن حر عاملی، أمل الا´ مل، چاپ احمد حسینی، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش. (۹) هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الا´ ثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳. (۱۰) علی خاقانی، شعراءالحلّه. (۱۱) محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲. (۱۲) محمدتقی دانش پژوه، اسماعیل حاکمی، نسخه های خطی، دفتر یازده و دوازده، تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۳) محمدبن حسن دیلمی، ارشادالقلوب، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸. (۱۴) محمدبن حسن دیلمی، اعلام الدین فی صفات المرجوع کنید به منین، قم. (۱۵) کامل مصطفی شیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سدة دوازدهم هجری، ترجمة علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۵۹ ش. (۱۶) عباس قمی، فوائدالرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش). (۱۷) کتابخانه ملی ایران، فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی، ایران، ج ۹، گردآوری عبدالله انوار، تهران ۱۳۵۷ ش. (۱۸) ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، چاپ افست قم ۱۴۰۵. (۱۹) ابراهیم بن علی کفعمی، المقام الاسنی فی تفسیر الاسماء الحسنی، قم ۱۴۱۲. (۲۰) غلامرضا گلی زواره، «شیخ حافظ رجب برسی درّ گرانبهایی در کویر زواره»، جمهوری اسلامی، ش ۳۲۳۱، پنج شنبه ۴ مرداد ۱۳۶۹. (۲۱) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۲) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ ش. (۲۳) مدرسة عالی سپهسالار کتابخانه، فهرست کتابخانة مدرسة عالی سپهسالار، ج ۵، تألیف محمدتقی دانش پژوه و علینقی منزوی، تهران ۱۳۵۶ ش. محمود معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، ج ۳، تهران ۱۳۳۹ـ۱۳۴۵ ش
شهرت وی بیش تر در علوم غریبه است. تخلّص برسی در اشعار خود «حافظ»، «بُرسی» و یا «حافظ بُرسی» تخلّص کرده است. محل سکونت برسی تا چند قرن پس از مرگش، در هیچ یک از تذکره ها ترجمه یا شرح حالی از او نیامده است. براساس این بیت او: وفی المولِدِ والمَحْتِدِ / بُرسیّاً و حِلِّیاً، اصلش را می توان از حِلّه و زادگاهش را بُرس دانست. اما خوانساری و امین او را برسی الاصل و ساکن حله گفته اند. اطلاق نام برس بر نقاط متعدد، از جمله محلی در نزدیکی حله و نیز روستایی در خراسان ، ایجاد شبهه کرده است. بعضی، با توجه به نزدیک بودن برس به حله، احتمالاً او را از برس حله می دانند، در حالی که بعضی ویژگیها در آثارش از جمله استفاده از نامهای ایرانی، چون انوش و کیومرث و افراسیاب و لهراسب و ضحاک در مشارق انوار الیقین و همچنین نامش، که در اعلام عربی نادر است، احتمال ایرانی بودن وی را تقویت می کند. از سوی دیگر اختیار تخلص، که رسم شاعران پارسی گوی است، از ایرانی بودن یا اقامت طولانی او در ایران و یا علاقه او به ادب پارسی حکایت می کند. دلائل بودن برسی از علمای قرن هشتم و نهم براساس پاره ای قراین، از علمای اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم و می توان گفت در طبقه شاگردان شهید اول (۷۳۴ـ۷۸۶) بوده است : ۱) در آغازِ نسخه ای خطی از مشارق الامان، این کتاب تألیف رجب بن محمّدالبُرسی و تاریخ تألیف آن ۸۱۱ اعلام شده است. ۲) در نسخه ای از مشارق الانوار، تاریخ نگارش آن ذیحجة ۸۱۳ ثبت شده است؛ با استناد به برخی نسخه های این کتاب، تاریخ تألیف آن را ۸۱۳ احتمال داده است. بنابراین، برسی تا ۸۱۳ زنده بوده است. ۳) به نوشته حُرّ عاملی ، برسی در مشارق الانوار می گوید که بین تاریخ تألیف کتابش و تولّد حضرت مهدی علیه السّلام ۵۱۸ سال فاصله است که به این حساب می بایست در ۷۷۳ یا ۷۷۸ مشغول تألیف آن بوده باشد. ثقة الاسلام تبریزی براساس عبارتی که از برسی نقل کرده، تاریخ تألیف مشارق الانوار را ۷۷۸ دانسته است؛ ولی رقم اخیر ظاهراً تاریخ تألیف کتاب دیگری است که احتمالاً با مشارق یک جا تجلید شده بوده است. ظاهراً حسن بن محمّد دیلمی و اعلام الدین ، که دوران زندگی او را بین ۷۲۶ تا ۸۴۱ تخمین زده اند (مقدمه مصحّح اعلام الدین)، نخستین کسی است که از برسی مطلبی نقل کرده است. برسی از دیگاه علما دیلمی در پایان جلد دوم ارشادالقلوب که در انتسابش به او تردید است، قصیده ای از برسی در مدح امام علی علیه السّلام نقل کرده است. پس از او کفعمی در المصباح که در ۸۹۵ به پایان آمده و در رساله المقام الاسنی فی تفسیرالاسماءالحسنی ، از آثار برسی مطالبی آورده است بی آن که اندک اشاره ای به شرح حال او کرده باشد. پس از وی فیض در کلمات مکنونه، مجلسی در بِحار ، و جزایری در الانوارالنعمانیه مطالبی از برسی نقل کرده اند. برسی به ائمه اطهار علیهم السّلام تعلّق خاطر زیاد داشته و روایات بسیاری در مقامات معنوی ایشان نقل و شرح کرده و اشعار فراوانی در این زمینه سروده است. به همین سبب برخی او را سرزنش کرده و به وی نسبتِ غلوّ داده اند. حُرّ عاملی او را افراطی دانسته است. علامه مجلسی مشارق الانوار و الفین او را حاوی مطالبی موهم، اشتباه و خلط صحیح و سقیم و غلوآمیز دانسته و گفته است که از روایات او تنها آنچه را که با کتب معتبر مطابق است نقل کرده است. هاشم معروف حسنی معتقد است که در کتاب مشارق الانوار، صدها حدیث دروغ نقل شده است. او می گوید که برسی در میان شیخیّه و کشفیّه و غُلات طرفداران بسیار دارد. در مقابل، علامه امینی ، در عین آن که به اعتماد برسی بر علم حروف و اعداد به دیده انکار نگریسته، از او دفاع کرده و مقاماتی را که برسی برای ائمه ثابت دانسته پایینتر از مرتبة غلوّ و نسبت نبوّت خوانده است. علت مورد تهمت قرار گرفتن برسی به غلو به عقیده برخی، برسی به دلیل تبحّر در حکمت و عرفان و پی بردن به بعضی از مقامات ائمه و نقل آنها، به غلوّ در حق آنان متّهم شده است. ظاهراً برسی در عصر خویش نیز نکوهش می شده، چنانکه خود در چند جای مشارق الانوار به این مطلب اشاره کرده است. او برای خود گناهی جز حُبّ علی علیه السّلام و نشر و تبلیغ اسرار او نشناخته و خود را از غلوّ و تفویض مبرّا دانسته و بصراحت کسانی را غالی شمرده که برای بندگان خدا مقام ربوبی قائل شده و فرایض دینی را ترک کرده اند. با اینهمه، تحلیل درستِ آنچه برسی گفته بر بررسی مفهوم غلوّ در کلام شیعی متوقّف است. برسی در راه تبلیغ عقیده خود از اندیشه ها و اصطلاحات و تعبیرات فلسفی و عرفانی (مانند عقل فعّال، فیض اول) بهره می جُسته و به سخنان بزرگان تصوف و عرفان ، از جمله حلاج و محیی الدین ابن عربی استناد می کرده و تحت تأثیر اشعار صوفیانه کسانی چون ابن فارض بوده است. همچنانکه شیوه های حروفیه را نیز در رسیدن به مقصود به کار می گرفته است. آثار خطی الف) اسرارالائمه که در مشارق الانوار نیز درج شده است. ب) انشاءالتوحید والصلوات علی النبی و آله الائمة الهُداة علیهم السلام. ج) الالفین فی وصف سادة الکونین که نسخه ای خطی از آن در کتابخانة حسینیة شوشتریها در نجف (ش ۲/۳۱۶) موجود بوده است. د) الدُرّالثمین فی ذکر خمسمائة آیة نزلت من کلام رب العالمین فی فضایل امیرالمرجوع کنید به منین علیه السلام نسخه ای خطی تقریباً با همین نام و محتوا در کتابخانة مدرسه عالی شهید مطهری وجود دارد که احتمالاً همین اثر برسی است. ه) مشارق الامان و لباب حقائق الایمان. این کتاب خلاصة مشارق انوارالیقین است و در فهرست کتابخانة آستان قدس رضوی ج ۱۱، ص ۶۸۲) اشتباهاً تفسیر سورة فاتحه دانسته شده است. و) کتابی درباره مولد نبی صلّی اللّه علیه و آله وسلّم و فاطمه و امیرالمرجوع کنید به منین علیهماالسلام و فضایل آنها. آثار چاپی الف) مشارق انوارالیقین فی حقائق اسرار امیرالمرجوع کنید به منین علیه السّلام. این کتاب، که نسخه های خطی فراوانی از آن موجود است، بارها در هند، ایران و لبنان به صورت پر غلط و غیر انتقادی چاپ شده است. ب) لوامع انوارالتمجید و جوامع اسرارالتوحید؛ این رساله، که نسخه های خطی فراوانی دارد، به مثابة مقدمه یا ذیل مشارق الانوار است و در آغاز مشارق در ده صفحه چاپ شده است. ج) اشعار که عمدتاً در مدح و رثای ائمة اطهار علیهم السّلام بوده و مبیّن آرا و عقاید برسی است. علامة امینی ۵۴ بیت از این اشعار را نقل کرده و در کتاب شعراءالحِلّه حدود پانصد بیت از آن ذکر شده است. شیخ محمّدبن طاهر سماوی نیز حدود هفتصد بیت از اشعار او را در مجموعه ای گرد آورده است. د) تفسیر سورة الاخلاص (رساله ای کوتاه تقریباً در ۱۵۰ سطر). این رساله در آخر کتاب وحدت از دیدگاه عارف و حکیم چاپ شده و از آن نسخه های خطی متعددی موجود است. در فهرست کتابخانه ملی کتابی به نام خفی الاسرار به برسی نسبت داده شده که همان مشارق الانوار است. مدفن برسی به طور قطع معلوم نیست. معصوم علیشاه (علیشاه، ج ۳، ص ۷۱۱) محل آن را بی ذکر مأخذ و دلیل، قبرستان قتلگاه مشهد ذکر می کند که مدفن طبرسی، صاحب مجمع البیان، نیز در آنجاست. قمی نیز به گفتة شیرازی اشاره کرده است؛ هر چند شیبی در فهم مقصود وی اشتباه کرده و برداشتهایی نادرست داشته است. خوانساری شنیده است که قبر او در وسط باغی در اردستان واقع است. مدرس تبریزی نیز همین گفته را تکرار کرده است. به قولی، بنای مشهور به بقعة حافظ رجب که امروزروبه ویرانی است و مقدمات تجدید بنای آن فراهم می شود، در شمال زواره است و تا چند سال پیش، از مراکز مهم زیارتی و تفریحی مردم اردستان زواره و توابع بوده است. فهرست منابع (۱) آستان قدس رضوی کتابخانة مرکزی، فهرست کتب خطی کتابخانة آستان قدس رضوی، تألیف مهدی ولائی، مشهد ۱۳۴۶ ش. (۲) محمد محسن آقابزرگ طهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۳) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱. (۴) محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۵) عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب والسنة والادب، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۶) علی بن موسی ثقة الاسلام تبریزی، مرآة الکتب، (بی جا) ۱۳۶۳ ش. (۷) رجب بن محمد حافظ برسی، مشارق الانوار، چاپ افست تهران (بی تا). (۸) محمدبن حسن حر عاملی، أمل الا´ مل، چاپ احمد حسینی، ج ۲، قم ۱۳۶۲ ش. (۹) هاشم معروف حسنی، الموضوعات فی الا´ ثار و الاخبار، بیروت ۱۹۷۳. (۱۰) علی خاقانی، شعراءالحلّه. (۱۱) محمدباقربن زین العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲. (۱۲) محمدتقی دانش پژوه، اسماعیل حاکمی، نسخه های خطی، دفتر یازده و دوازده، تهران ۱۳۶۲ ش. (۱۳) محمدبن حسن دیلمی، ارشادالقلوب، بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸. (۱۴) محمدبن حسن دیلمی، اعلام الدین فی صفات المرجوع کنید به منین، قم. (۱۵) کامل مصطفی شیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سدة دوازدهم هجری، ترجمة علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران ۱۳۵۹ ش. (۱۶) عباس قمی، فوائدالرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش). (۱۷) کتابخانه ملی ایران، فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی، ایران، ج ۹، گردآوری عبدالله انوار، تهران ۱۳۵۷ ش. (۱۸) ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، چاپ افست قم ۱۴۰۵. (۱۹) ابراهیم بن علی کفعمی، المقام الاسنی فی تفسیر الاسماء الحسنی، قم ۱۴۱۲. (۲۰) غلامرضا گلی زواره، «شیخ حافظ رجب برسی درّ گرانبهایی در کویر زواره»، جمهوری اسلامی، ش ۳۲۳۱، پنج شنبه ۴ مرداد ۱۳۶۹. (۲۱) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۲) محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ ش. (۲۳) مدرسة عالی سپهسالار کتابخانه، فهرست کتابخانة مدرسة عالی سپهسالار، ج ۵، تألیف محمدتقی دانش پژوه و علینقی منزوی، تهران ۱۳۵۶ ش. محمود معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، چاپ محمدجعفر محجوب، ج ۳، تهران ۱۳۳۹ـ۱۳۴۵ ش