رضم
لغت نامه دهخدا
رضم. [ رَ] ( ع اِ ) رَضَم. سنگهای بزرگ که در عمارت بر هم نهند. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به معنی رضام است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رضام شود.
رضم. [ رَض َ ] ( ع اِ ) رَضْم. به معنی رَضْم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رَضْم در معنی اسمی شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید