چه باید رصدگاه دارا شدن
به جزیت دهی آشکارا شدن.
نظامی.
|| باجگاه یعنی جایی که از مردم سوداگر باج گیرند. ( از برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( از لغت محلی شوشتر ). چوتره باجگاه یعنی جایی که مردمان سوداگر باج و زکوة متاع خود دهند... و تحقیق آنکه برای معنی دوم به سین مهمله نویسند چرا که رسد بمعنی حصه و کاروان جنس و غله باشد چنانکه در چراغ هدایت ظاهر است ، و چوتره باجگان محل آمدن کاروان غله و غیره است. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). جایی که اصناف و رعایا بنیچه بندند و حساب مال و خراج دیوانی را مفروغ سازند. ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( از آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( لغت محلی شوشتر ). و رجوع به رَسَدو رسدگاه شود. || سرحد مملکت که پاسبان وسپاه در آنجا به کمین دشمن نشسته پاس کشور میدارند.( یادداشت مؤلف ) : چند رصدگاه دل بر ره دل داشتن
چند قدمگاه پیل بیت حرم ساختن.
خاقانی.
بر سر شه ره عجزیم کمر بربندیم رخت همت ز رصدگاه خطر بربندیم.
خاقانی.
سر برون زد ز مهد میکائیل به رصدگاه صور اسرافیل.
نظامی.
من رئیس فلان رصدگاهم کز مطیعان حضرت شاهم.
نظامی.
|| جای امید. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات از سراج اللغة ). || کنایه از دنیا. ( فرهنگ فارسی معین ).- رصدگاه خاکی ؛ دنیا. ( ناظم الاطباء ).
- || قالب و جسد آدمی. ( از ناظم الاطباء ).
- رصدگاه دهر ؛ دنیا. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). کنایه از دنیا باشد. ( برهان ) :
ای به رصدگاه دهر صاحب صدر بقا
وی به قدمگاه عقل نایب حکم قدم.
خاقانی.
بیشتر بخوانید ...