رصدساز. [ رَ ص َ ] ( نف مرکب ) رصدسازنده. رصدبان. رصددار : باد از رصدساز بقا تقویم عمرت بی فنابر طالعت رب السما احسان والا ریخته.خاقانی.و رجوع به رصدبان و رصددان و رَصَدْوَر شود.