رصاع

لغت نامه دهخدا

رصاع. [ رَ ] ( ع مص ) آرمیدن با زن. ( یادداشت مؤلف ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ).

رصاع. [ رَ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن ابوالفضل غانم انصاری ، مشهور به رصاع. او راست شرحی بر حدود فقهیه از ابن عرفه و تألیفاتی دیگر. مؤلف کتاب تحفة الاخبار فی فضل الصلوة علی النبی المختار را نیز از آثار او آورده است. ( از یادداشت مؤلف ).

رصاع. [ رَص ْ صا ] ( ع ص ) مرد بسیار آرامنده با زن. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس