رشف
لغت نامه دهخدا
رشف. [ رَ ] ( ع اِ ) رَشَف. آب اندک که در ته حوض بماند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به رَشَف شود. || در اصطلاح اهل جفر عبارتست از استخراج اسماء از زمام ، چنانچه در پاره ای از رسایل جفر آمده ، و در برخی از رسایل گوید: اطلاع از مغیبات را در اصطلاح اهل جفر رشف گویند که در مقابل کشف است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
رشف. [ رَ ش َ ] ( ع مص ) رَشْف. مصدر بمعنی رَشْف. ( از المنجد ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رشف شود.
رشف. [ رَ ش َ ] ( ع اِ ) رشف. آب اندک که در ته حوض باقی ماند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آب اندک که در ته حوض باقی ماند، و هو وجه الماء الذی ترشفه الابل بأفواهها.( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
رشف ( نیز Reshef و صورت های بسیار دیگر، پایین را ببینید؛ ابلایی 𒀭𒊏𒊓𒀊، Rašap، اوگاریتی: 𐎗𐎌𐎔، ršp، مصری ršpw، فنیقی: 𐤓𐤔𐤐، ršp، عبری: רֶשֶׁף Rešep̄ ) خدایی مرتبط با جنگ و طاعون بود که اصالتا در هزاره سوم پیشا دوران مشترک در ابلا پرستیده می شد.
ریشه شناسی نام رشف نامشخص است. [ ۱] [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفریشه شناسی نام رشف نامشخص است. [ ۱] [ ۲]
wiki: رشف
پیشنهاد کاربران
مکیدن آب.