رشرش

لغت نامه دهخدا

رشرش. [ رَ رَ ] ( ع اِ ) نان خشک نرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نان خشکی که نرم باشد. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). و رجوع به رشراش و رشراشة و رشرشة شود.

پیشنهاد کاربران

رش رش ؛ ظاهراً ذراع ذراع. ارش ارش :
یکی کوه دان مر مرا پر ز گوهر
به من پایه پایه برآیند و رش رش.
ناصرخسرو.

بپرس