رشراش

لغت نامه دهخدا

رشراش. [ رَ ] ( ع اِ ) استخوان نرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گوشت فربه بریان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کباب که آب آن بچکد. ( از اقرب الموارد ). || نان خشک نرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به رشراشة و رشرشة و رشرش شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس