رشحات

/raSahAt/

لغت نامه دهخدا

رشحات. [ رَ ش َ ] ( ع اِ ) ج ِرشحة. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به رشحة و رشحه شود.
- رشحات قلم ؛ کنایه از نوشته های شخص که بوسیله قلم انجام گیرد: رشحات قلم توانای شما رسید. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع رشحه چکه ها قطره ها .
جمع رشحه . رشحات قلم کنایه از نوشته های شخص که بوسیله قلم انجام گیرد .

پیشنهاد کاربران

هیکل کردن و رشد بچه شتر و قوت و توان گرفتن حشی
قد کشیدن و جستن گیاه و نباتات استرشحاً قد کشید جستن کرد
جست زدن آهو
خیس شدن بدن از عرق
رشحات=جمع رشح تراوشات و تراودات نوک قلم نوشته ها چک نویس ها

بپرس