رشته شمع ؛ پلیته. ( ناظم الاطباء ) . رشته که در میان شمع بود. ( آنندراج ) :
بس که صائب ریزد از چشمم سرشک آتشین
رشته شمع است گویی رشته نظاره ام.
صائب ( از آنندراج ) .
لذت سوختن ز شمع مجوی
رشته دیگر رگ جگر دگر است.
حسین ثنایی ( از آنندراج ) .
بس که صائب ریزد از چشمم سرشک آتشین
رشته شمع است گویی رشته نظاره ام.
صائب ( از آنندراج ) .
لذت سوختن ز شمع مجوی
رشته دیگر رگ جگر دگر است.
حسین ثنایی ( از آنندراج ) .