رشته جان یکتار ( یکتا ) ماندن ( شدن ) ؛ ناراحت شدن. به ناراحتی گرفتار آمدن. دچار ضعف و ناتوانی گردیدن :
رشته جانم ز غم یکتار ماند
شکر کن کآن تار نگسستی هنوز.
خاقانی.
شد رشته جان من یکتار مگر روزی
... [مشاهده متن کامل]
در عقد به کار آیدش این تار که من دارم.
خاقانی.
رشته جان تا دتا بود انده تن می کشید
چون شد اکنون رشته یکتا برنتابد بیش از این.
خاقانی.
رشته جانم ز غم یکتار ماند
شکر کن کآن تار نگسستی هنوز.
خاقانی.
شد رشته جان من یکتار مگر روزی
... [مشاهده متن کامل]
در عقد به کار آیدش این تار که من دارم.
خاقانی.
رشته جان تا دتا بود انده تن می کشید
چون شد اکنون رشته یکتا برنتابد بیش از این.
خاقانی.