رشته بریدن ؛ پاره کردن رشته. بریدن نخ و طناب. به مجاز، قطع علاقه کردن. گسستن مهر و پیوند :
به کشتن از تو مخلص نگسلد مهر
به تیغ این رشته را نتوان بریدن.
مخلص کاشی ( از آنندراج ) .
به کشتن از تو مخلص نگسلد مهر
به تیغ این رشته را نتوان بریدن.
مخلص کاشی ( از آنندراج ) .