رسیله
لغت نامه دهخدا
رسیلة. [ رُ س َ ل َ ] ( ع اِ مصغر ) تصغیر رسلة. ج ، رُسَیلات. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رَسیلة شود. || القی الکلام علی رسیلاته ؛ یعنی خوار داشت او را. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید