رسیدگی
/residegi/
مترادف رسیدگی: بازبینی، بررسی، پژوهش، تحقیق، ممیزی، وارسی، بلوغ، کمال، پختگی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- رسیدگی فرجامی ؛رسیدگی تمیزی. ( لغات فرهنگستان ).
- رسیدگی نخستین ؛ رسیدگی بدایت. ( لغات فرهنگستان ).
|| بازدید حساب برای اطمینان از درستی آن . ( لغات فرهنگستان ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. وارسی، دقت و تحقیق در امری.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
کمک، معاونت، مساعدت، معاضدت، دستیاری، رسیدگی، مدد، همدستی، پایمردی، مراعات
دقت، توجه، رسیدگی، مراقبت، حواس، خبردار، ادب و نزاکت، حاضرباش
تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینی
بلوغ، سن بلوغ، رسیدگی
توجه، رسیدگی، مراعات، ملاحظه، سنجش
کاوش، میله، تحقیق، رسیدگی، مسبار، جستجو، کاوشگر، میله استحکام، اکتشاف جدید، سنبه جراحی
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال
محک، ازمایش، امتحان، رسیدگی، بازرسی، معاینه، ازمون، ازمایه
محک، ازمایش، امتحان، رسیدگی، بازرسی، معاینه، ازمون، ازمایه
رسیدگی، لمس، اداره، بررسی
تحقیق، رسیدگی، موشکافی، بررسی، بررسی دقیق، مداقه
توجه، رسیدگی، حضور، حضار، ملازمت، همراهان، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمین
رسیدگی، ممیزی، حسابرسی، بازرسی
رسیدگی
رسیدگی، استنطاق، باز جویی، جستار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
وارسی
اهتمام
اهتمام
تحقیق