رسو

لغت نامه دهخدا

رسو. [ رَس ْوْ] ( ع مص ) ایستادن بر جای و استوار شدن. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). ثابت و استوار گشتن. ( از اقرب الموارد ). استوار شدن. ( ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) ( مصادر اللغه زوزنی ) ( دهار ). استوار گشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بر جای ایستادن کشتی در دریا بر لنگر. ( از اقرب الموارد ). ایستادن کشتی در دریا. ( تاج المصادر بیهقی ). || بر جای ماندن پای کسی در جنگ. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || نیت روزه کردن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || اصلاح کردن میان کسان. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) . صلح افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). آشتی دادن و آرامش بخشیدن میان قوم. ( از اقرب الموارد ). || ذکر کردن پاره ای از حدیث : رسا من الحدیث رسواً. ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || رفع کردن حدیث را بسوی کسی و نقل کردن از وی. ( از اقرب الموارد ). از کسی حدیث کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بانگ کردن شتر گشن ، ماده شتران رمیده متفرق را تا بسوی وی میل کنند و آرمیده شوند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

رسو. [ رُ س ُوو ] ( ع مص ) مصدر به معنی رَسْوْ. ( ناظم الاطباء )( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به رَسْو شود.

رسو. [ رِس ْوْ ] ( اِ ) اسکبیل. ( یادداشت مؤلف ). درختچه ای است. رجوع به اسکبیل شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) کسی که به جهت اعمال زشت بدنام گردد بی حرمت بی عزت بی آبرو بد نام مفتضح .
مصدر به معنی رسو

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱۴(بار)
ثبوت و رسوخ (اقرب) در مفردات آمده «رسا الشیی‏ء یرسو. ثبت». . یعنی دیگ‏های ثابت. رواسی جمع راسیه به معنی ثابت و راسخ است . یعنی دئر زمین کوههای ثابت و ریشه دار قرار داد که شما را وطرب نکند و حرکت ندهد. رواسی نه بار در قرآن مجید آمده و پیوسته صفت جبال است. ارساء به معنی اثبات است . مرسی بضم اول جایز است که مصدر میمی، اسم زمان و مکان، و اسم مفعول باشد در آیه . هر دو مصدراند یعنی: در آن سوار شوید به نام خداست حرکت و ایستادن آن. * . . مرسی به معنی ثبوت و اثبات هر دو آمده. بعضی‏ها در آیه زمان مقدر کرده و گفته‏اند: زمان ثبوت آن کی است؟ بعضی‏ها مرسی را وقوع معنی کرده و گفته‏اند: وقوع قیامت کی خواهد بود؟ در المیزان گفته: ساعت، ساعت بعث و رجوع الی اللّه... مرسی اسم زمان و مکان و مصدر میمی است به معنی اثبات یعنی وقوع و ثبوت قیامت کی است؟. ولی وقوع چنان که از راغب و اقرب نقل شد و نیز قاموس و صحاح گفته همان ثبوت و رسوخ است وانگهی وقوع در آیات دیگر جور در نمی‏آید. از دو آیه فوق روشن است که درباره ثبوت ساعت از آن حضرت سؤال کرده‏اند آیه در جواب آنها آمده است. اگر بگوئیم مشرکان از ایستادن وقت پرسش کرده‏اند بعید است زیرا ایستادن زمان مطلبی است که بذهن آنها نمی‏رسید. ولی به نظر می‏آید که کفّار از شنیدن حالات قیامت و خلود که هر چیز در آن جاودانی و یکنواخت است و تغییر و تبدّل و تحوّلی در آن نیست نتیجه گرفته‏اند که در قیامت زمان می‏ایستد و محسوس نمی‏شود زیرا احساس زمان در اثر تغیِّ و تبدّل اشیاء و فاصله دو حرکت است و اگر اینها از بین برود دیگر زمان محسوس نمی‏شود و آن عبارت اخرای ایستادن و توقف زمان است. لذا می‏پرسیدند توقف و ایستادن زمان که آمدن قیامت باشد کی خواهد بود؟ ساعت چنان که جوهری گفته در اصل به معنی وقت حاضر است و قاموس آنرا جزء وقت یعنی جزءی از اجزاء شب و روز و نیز وقت حاضر گفته است در این صورت سؤال چنین است: وقت حاضر و جاری کی توقف خواهد کرد؟ و این سؤال از وقوع قیامت است به لازم آن ولی باز معنای وقوع بهتر به نظر می‏رسد. جناب محمد رضوی در کتاب تجسم عمل... زیر عنوان زمان در آخرت توقف می‏کند بحث مفصل و مفیدی در این زمینه دارد که از هر حیث قابل استفاده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس