رسن گسسته

لغت نامه دهخدا

رسن گسسته. [ رَ س َ گ ُ س َس ْ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) بندبریده. قیدپاره کرده. قیدشکسته. بند اطاعت گسسته. ( یادداشت مؤلف ). از قید فرمانبرداری سرتافته. بند اطاعت پاره کرده. بی اعتنا به اصول و قواعد :
وحشی شده و رسن گسسته
از چهره به خوی خلق رسته.
نظامی.

فرهنگ فارسی

بند بریده قید پاره کرده قید شکسته بند اطاعت گسسته .

پیشنهاد کاربران

بپرس