رسم گذاشتن. [ رَ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) رسم نهادن. سنت جدید گذاشتن. مرسوم کردن. نشان نهادن. متداول کردن. قانون و قاعده کردن : بردیم داغ شوق تو بر سینه یادگار رفتیم و رسم عشق به عالم گذاشتیم.
ثنای مشهدی.
در جستجوی یار دلازار کس نبود این رسم تازه را بجهان ما گذاشتیم.