رسم و روش
جدول کلمات
مترادف ها
عادت، اعتیاد، عرف، رسم و روش
پیشنهاد کاربران
رنگ
طرز. روش. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) . خصلت. شیوه. صفت. رسم و آیین :
بریخت برگ گل مشکبوی پروین رنگ
چو شکل پروین بر آسمان کشید اشکال.
ازرقی ( از جهانگیری ) .
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
... [مشاهده متن کامل]
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت.
حافظ.
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را.
حافظ.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.
حافظ.
طرز. روش. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) . خصلت. شیوه. صفت. رسم و آیین :
بریخت برگ گل مشکبوی پروین رنگ
چو شکل پروین بر آسمان کشید اشکال.
ازرقی ( از جهانگیری ) .
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
... [مشاهده متن کامل]
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت.
حافظ.
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را.
حافظ.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.
حافظ.
آیین