رسم و راه

پیشنهاد کاربران

"رسم":رَِسِم. میرسم. رسیدن. رسیدش. رسش. رسمان. رسا. رس. راه = به راه افتادن و رسیدن. راهمان و رسیدمان. راهش و رسیدش. راهشان و رسیدشان. راهانه و رسیدانه. رسیدایی. راههایی. رهی. رهین. رهن. رهنه.
رسم و راه ؛ رسم و آیین. سنت و کیش :
کسی را بود ارج ازین بارگاه
که با داد و مهرست و با رسم و راه.
فردوسی.