رسم معمول


معنی انگلیسی:
orthodoxy

مترادف ها

institution (اسم)
نهاد، بنگاه، موسسه، تاسیس قضایی، اصل حقوقی، رسم معمول

vogue (اسم)
رواج، رسم معمول، گشاده رو، عمومی و رایج

فارسی به عربی

موسسة

پیشنهاد کاربران